سلام گل مامان

دوباره وقت کردم بیام تا خاطراتتو ثبت کنم!هورااااااااااااااا

امروز۳۹ از زمانی که برای اولین پا به این جهان گذاشتی میگذره!

من و بابایی وشما حدودا از نه روزگی خونه مادرجون هستیم ،اخه شما گل من خیلی دل درد ودل پیچه میشی !الهی من برات بمیرم ،حتی بعضی وقت ها از شدت درد دل نمیتونی شیربخوری!(امیدوارم از فردا که چهل روزت تموم میشه حالت بهتر بشه!)

جدیدا خیلی کارهای جدید انجام میدی!

حالا دیگه به وضوح وقتی باهات صحبت می کنم واکنش نشون میدی وبرام می خندی با اون دهن بی دندون!

تازگی ها یاد گرفتی که وقتی دراز کشیدی با پا خودتو به سمت جلو هل بدی یا حتی تو خواب میچرخی!

به نسبت قبل خیلی بیشتر گردن میگیر ی !وقتی به روی شکم هم میخوابی میتونی گردنت رو ۴۵ درجه نگه داری البته زمان کوتاهی!

راستی برای تولد یه ماهگیت توخونه مادر جون تونستم برات کیک بپزم و یه جشن کوچولو گرفتیم حالا بعدا برات عکسشو میزارم !

الهی بیدارشدی برم تا زیادی ناراحت نشدی بغلت کنم!