سلام پسرک دو ماهه من
دیروز شما رو برای واکسن بردم مرکز بهداشت ،شکر خدا همه چی روبراه بود!وزنت شده۵.۶۰۰ و قدت هم شده۵۷ سانت !!! 
من از روز قبلش خیلی برای واکسنت استرس داشتم
گویا این استرس به شما هم منتقل شده بود چون شما تمام شب رو بیدار بودی و خیلی کم خوابیدی
برای همین هم زمانی که میخواستیم بریم مرکز بهداشت چنان خواب عمیقی رفته بودی که به هیچ عنوان حاضر نبودی بیدار شی!
برای همین اونجا با کلی زحمت تونستم بیدارت کنم تا واکسینه بشی!
الهی فدات شم که این همه صبوری بعد واکسن یه جیغ کوچولو کشیدی
ولی بعد به خواب رفتی اما در عوض عصری چنان گریه هایی کردی که دیگه نتونستم تحمل کنم و منم پا به پات گریه کردم!
خدا رو شکر تا بعد ظهر درد پات تموم شد اما تبت هنوز ادامه داره و ما همچنان به صورت کشیکی ازت مواظبت میکنیم که خدای نکرده مشکلی پیش نیاد!
دیشب شب ارزوها بود ،یادش به خیر سال پیش تو حرم امام رضا شما رو از خدا خواسته بودیم و خدای مهربون هم ارزومونو براورده کرد!خدایا شکرت!
به همین خاطردیشب من و بابایی هم از خداوند سپاس گذاری کردیم و برای شما سلامتی و عاقبت به خیری ارزو کردیم!

چون قول داده بودم برات یه سری عکس مسافرت رو میزارم!....
اولین باری که تو زمین بازی گذاشتمت خیلی ذوق کردی ....

فدای هندونه خودم برم........

تو خونه خاله ساعت ۱ نصف شبه،داری از خواب میمیری اما مقاومت میکنی....

بقیه عکس ها رو در ادامه مطلب ببنین!(بدون رمز)