4ماهگی

عزیز مامان هفته پیش ۴ ماهه شدی برای همین هم بردیمت دکتر برای چکاپ ماهیانه خدارو شکر همه چیز خوب بود!![]()
وزنت شده۷ کیلو وقدت هم شده۶۳سانت!![]()
![]()
دکتر راضی بود ولی من از نحوه شیر خوردنت ناراضی ام اخه روزها قهر میکنی وشیر نمیخوری
فقط شبا شیر میخوری برای همین تو ماه گذشته خوب وزن اضافه نکردی....![]()
پنج شنبه گذشته هم بردیم واکسن ۴ ماهگیتو زدی البته این دفعه بابایی زحمت کشید و مرخصی گرفت و مارو برد تا شما اذیت نشی !
شما هم پسر اقایی بودی وبعد یه گریه کوچولو تو بغل بابایی راحت خواببیدی!
این دفعه زیاد تب نکردی اما نمیدونم چرا از واکسن زدنت به این طرف یکم اخلاقت عوض شده خیلی بی تابی میکنی وتو بغل هیچ کس غیر منو بابایی اروم نمیگیری!![]()
برای جشن ۴ ماهگیت چون مادر جون وباباجون نبودن منم دست و دلم به کار نرفت برای همین هم یه کیک اماده خریدیم و باعمه گلی و تاراجون وبابابش رفتیم توی پارک خوردیم چون شب بود مجبور شدیم با گوشی عکس بگیریم!!!!!!!!!!!![]()

واما هنر نمایی های تازه قند عسل....
۱-دیگه حالا وقتی روی شکم دمر میزاریمت کامل گردنتو میاری بالا حتی تا حالا چند بار به پشت برگشتی و همچنین تو حالت دمر سعی میکنی سینه خیز بری که من عاشق این حالتت هستم!![]()
۲-الان دوروزه که سعی داری پاتو بگیری بالاخره امروز موفق شدی پاتو بکنی تو دهنت!چنان با اشتها شصت پاتو میخوری که نگو نپرس!![]()
۳-دیگه کمتر اغوووووووووووو میگی ودر واقع بیشتر اواز میخونی!وقت اواز خوندن جفت دستات تو دهنت!من که میگم میکروفن تو دستت!![]()
۴-الهی برات بمیرم خیلی لثه هات میخاره دایم دوست داری دست من یا بابایی رو تو دهنت کنی و محکم به لثه هات بکشی و دائم اب دهنت سرازیره!![]()
۵-وقتی بابایی غلغلکت میدیده از شدت قهقه و خندیدنت ضعف میکنی!![]()
۶-خیلی با دقت بیشتری اشیا رو تو دستت میگیر ی و مستقیم تو دهنت میکنت!همچنین اشیا رو از یه دست به دست دیگه میدی!![]()
عاشقتم بهترین....![]()
![]()
![]()




من در سال 85 با بهترین مرد دنیا ازدواج کردم واکنون در بهار 90 به زندگی دونفره ما یه نیم نفر اضافه شد!پسر نازنینمون سید یاسین در 90.1.20 در بیمارستان مهر به دنیا اومد وبا خودش زندگیمون رو غرق شادی و لذت کرد ....